- وا ریختن
- خراب شدن و ویران شدن، از هم پاشیدن
معنی وا ریختن - جستجوی لغت در جدول جو
- وا ریختن
- مجددا ریختن باز ریختن، ریختن، یا وا ریختن حساب. تفریغ حساب کردن با کسی واریز کردن حساب
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
واریختن فرو ریختن
مجددا گریختن، گریختن در رفتن: (چون بیامد سوخت پرش واگریخت باز چون طفلان فتاد و ملح ریخت) (مثنوی)
پر افکندن: (آنجا که عقاب پر بریزد از پشه لاغری چه خیزد ک)، مجرد گردیدن از علایق
گودالی که برای آبهای مستعمل مانند آب حمام و مطبخ کنده باشند، مستراح مبرز، ظرفی که از آن آب ریزند آفتابه، دلو (آبکش)، سرازیریهایی که آب آنها برودی میرسد
گریه کردن گریستن، سخن نغز و لطیف گفتن
کشتن کشتار کردن
بنیان گذاردن، بنیان نهادن، پی افکندن
کنایه از کشتار کردن، کشتن مردم
ریخته شدن پر پرندگان
کنایه از تو لک رفتن
کنایه از عاجز شدن، زبون گشتن،برای مثال آنجا که عقاب پر بریزد / از پشّۀ لاغری چه خیزد؟ (امثال وحکم - ۴۷) ، کنایه از مقهور شدن، کنایه از مجرد شدن
کنایه از تو لک رفتن
کنایه از عاجز شدن، زبون گشتن،
باز دوختن دوباره دوختن، بهم دوختن
باز دادن تادیه کردن پرداختن
برده را باختن
Thread
enfiar o fio
кровоточить
bluten
prząść
кровоточити
прясть
krwawić
spinnen
sangrar
Faden spannen
sanguinare
sangrar
hilvanar
saigner
enrouler